ایده ها مصالح طراحی هستند پالایش و تلفیق ایده های خرد وکلان ، برای ساختاری منسجم ، در معماری ، به معنی خاص آن ، ساختن ایده مهم تر از ساختن بناست
اما اگر چه وجود مصالح خوب ، یعنی داشتن ایده های مناسب و بدیع معمارانه ضروری است ، به کارگیری صحیح و خلاقانه ایده ها اساسی ترین بخش معماری است درحالی که معماری گذشته با تلفیق ، تطبیق و تکمیل ایده های فضایی مشخصی که فرم ومصداقهای عینی آن ، نظیر هشتی و ایوان ، حیاط و پنج دری ، از قبل موجود بود ،سر و کار داشت ؛
معماری امروز ، بیشتر از گذشته به جوهر معماری ، فضا ، فرم ،نور و رنگ توجه دارد طراحی معماری نیز در این شرایط از ایده هایی مجرد آغازمی شود و سپس به طرح فضای عینی زندگی ، می انجامد عبور از مقوله ای ذهنی ومجرد به پدیده ای عینی ، لحظه ای جادویی است
ایده اصطلاحی است که در بحث های معماری زیاد به کار می رود و همین نکته ،اهمیت آن را می نمایاند در تمدن بشر ، ایده ، نقش بسیار مهم یا شاید بتوان گفت مهمترین نقش را ایفا کرده است اگر به اطراف نگاهی کنیم ، می بینیم که تمامی اشیاء زندگی ما در اصل بر اساس ایده هایی مشخص به وجود آمده اند
پوسته خرچنگی که لوکوربوزیه در سال 1946 در یک ساحل یافته بود ، به ایده ای برای مهمترین آثار معماری معاصر تبدیل شد سقف کلیسای رونشان
در هر حال نه تنها فرمهای طبیعی ، بلکه تمام پدیده هایی که در این جهان وجوددارند ، از قبیل یک ساختمان یا حتی یک داستان و یک شعر نیز ممکن است به کاتالیزورهایی برای پرورش ایده ای در ذهن تبدیل شوند نکته ی مهم ، چگونگی استخراج ایده از مقولات شناخته شده است زیرا تبدیل مستقیم چیزهایی را که کنجکاوی ما را جلب کرده اند ، به معماری ، به اندازه ساختن ساختمانی به شکل خرچنگ ، مضحک است
ذهن کنجکاو ، عصاره یا ویژیگی مهم آن چیزهایی که با حواس ، شناخته شده است ،استخراج می کند و سپس آن را به زبان مناسب پروژه ترجمه می کند در طول زمان ،معانی اولیه فراموش می شوند ، کاربری ها عوض می شوند و آنچه باقی می ماند فرم است
به همین جهت ، صحیح است که شکل گیری ایده یا تبلور آن ، مسیر خود را طی کند معماری پیش از آنکه یک ساختمان باشد ؛ یک تفکر ، یک اختراع و یک واقعه پیش بینی نشده است اختراع معمولا زمانی صورت می گیرد که به یک راه حل استثنایی نیاز باشد و کار معماری ، همواره در شرایطی صورت می پذیرد که به لحاظ زمانی ،مکانی یا موضوعی ، منحصر به فرد محسوب می شود و بنابراین نیاز به اختراع دارد
کار اصلی معمار ، یافتن جوهر منحصر به فرد هر پروژه و پرداختن به آن است ازاین طریق ، ایده تولید می شود و در کنار ساختمان ،که راه حلی برای مسئله ای محدود و مشخص است ، فرهنگ معماری نیز به پیش می رود ایده ابزاری برای گفتگو و پیشنهاد راه حل مکمل است ، آن هم نه راه حلی که به صورت نقطه ضعف در آید و سرنوشتی انگل وار داشته باشد اگر در گذشته تنها ابنیه بسیار خاص ، به ایده های نوین دست می یافتند و اکثر سازندگان به استفاده ازایده گذشتگان یا تکمیل تدریجی آنها می پرداختند ، امروزه وضعیت کاملا متفاوت است و معماری اگر صاحب ایده نباشد ؛
نه تنها به لحاظ فرهنگی بی ارزش است ، بلکه حتی به جای پرداختن به مسایل پروژه ، ناچار است به دور آنها بچرخد و با شعبده بازی های سلیقه ای ، مشروعیت ظاهری برای خویش کسب کند ایده همواره ماهیتی جهانی است ولی سلیقه محلی است به دلیل فقدان ایده است که اینقدر از نفوذ معماری جهانی به کشور نگران می شویم تنها راه مقابله با تهاجم فرهنگی نیز تولید ایده هایی اصیل و با ارزش است معماری ما هم زمانی که دارای ایده بود ، مسئله تهاجم فرهنگی را حل کرده بود
پیش بینی می شود که در آینده ای نزدیک ، عمده ترین فعالیت بشر ، تولید ایده خواهد بود و روباتها و کامپیوترهابقیه کارها را انجام می دهند تولید ایده در حقیقت یکی ازمهمترین فعالیت های مغز است که کامپیتوتر قادر به انجام آن نیست همان قدر که در معماری، داشتن ایده مهم است، گذر از مرحلۀ ایده به فرم نیزاهمیت دارد ایدهها، مصالح طراحی هستند و فرمها تبلور فرآیند تولید، پالایش وتلفیق ایدههای خرد و کلان، برای رسیدن به ساختاری منسجم، در معماری، به معنی خاص آن، ساختن ایده مهم تر از ساختن بناست
اما اگرچه وجود مصالح خوب، یعنی داشتن ایدههای مناسب و بدیع معمارانه، ضروری است، به کارگیری صحیح و خلاقانۀایدهها اساسیترین بخش معماری است در حالی که معماری گذشته با تلفیق، تطبیق و تکمیل ایدههای فضایی مشخصی که فرم و مصداقهای عینی آن، نظیر هشتی و ایوان، حیاط و پنج دری، از قبل موجود بود، سرو کار داشت؛ معماری امروز، بیشتر از گذشته به جوهر معماری، فضا، فرم، نور و رنگتوجه دارد طراحی معماری نیز در این شرایط از ایدههایی مجرد آغاز میشود و سپس به طرح فضای عینی زندگی، میانجامد
عبور از مقولهای ذهنی و مجرد به پدیدهای عینی،لحظهای جادویی است این مسئله در آغاز طراحی که مسئله تبدیل ایدههای اصلی ومحور پروژه به ساختاری دارای شکل، مطرح است؛ بسیار حساس و تعیین کننده است ایدههای مکمل بعدی که تا مرحلۀ تعیین جزئیات فنی و تزئینی بنا، رفته رفته شکل میگیرند، این امکان را مییابند که از تجربۀ شکلهای حاصل شده یا از تجربیات قبلی طراحی سود ببرند تبدیل ایده به فرم، دانش و مهارت طراح را میطلبد
منظور از دانش، اطلاعات طراح از تکنیکهای خلاقیت، تکنیکهای ترکیب و مقولههایی از این قبیل است که هر فردی میتواند از طریق مطالعه بیاموز مسئله مهارت، پیچیدهتر است و به تربیت ذوق وسلیقه و کسب تدریجی توانایی در بکارگیری فرمها مربوط میشودتبدیل ایده به فرم در طراحی معماری یک مرحلۀ خاص و محدود از زمینههای پژوهشی وتجربی است که بسیار وسیعتر و مهمتر از یک پروژه ـ با تمامی مسایل آن ـ است
هر نوع قاعدۀ طراحی درونی یک پروژه، که از ویژگیهای موضوع طراحی استخراج میشود، هر چقدر مفید و جذاب باشد، نمیتواند با نگرش کلی طراح، نسبت به معماری و مسایل آن تفاوت اساسی داشته باشد و به همین دلیل قالبها و قواعد فرمال خاصی که پروژه، باید همواره به صورت انتقادی و انعطاف پذیر دیده شوند در غیر اینصورت یک جزء، یعنی مسایل مربوط به یک پروژۀ خاص، ممکن است به کل، یعنی اهداف ومسایل اصلی پروژۀ معماری، خدشه وارد کند بهتر است زیباییشناسی پروژه برای خود معمار هم غافلگیر کننده باشد
در واقع باید فرم به دست آمده از یک ایده، محصول پروسه مطالعاتی تبدیل ایده به فرم باشد، نه اینکه از ابتدا در ذهن معمار وجود داشته باشدحداقل در مورد پروژههای پیشرو چنین است که زیبایی شناسی آنها در اثر روندمطالعه گفته شده به دست میآید و لزوما با معیارهای زیباشناسی پذیرفته شده موجود همخوانی ندارد
ایده باید بتواند پروژه را سازماندهی کندپروژه باید ازکل به جز شکل بگیرد و ایده در تمامی مراحل شکلگیری آن بر روند کار تاثیربگذاردبعد از شکل گرفتن ایده، باید استراتژی متناسب با آن را برای پیشبرد طرح انتخاب کردو در نهایت فرم یک مساله است، که فارغ از هرگونه سلیقهای باید به ان پرداخت
منبع:http://www.lajourd.com/HTMLs/idea.htm