صفحه شخصی ارشاد رضایی سبزوار   
 
نام و نام خانوادگی: ارشاد رضایی سبزوار
استان: خراسان رضوی - شهرستان: سبزوار
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: سه
شغل:  مهندس عمران
شماره نظام مهندسی:  1930008248
تاریخ عضویت:  1388/12/19
 روزنوشت ها    
 

 عطا جنگوگ در گذشت بخش عمومی

9

عطا جنگوگ، نوازنده ایرانی تار و سه‌تار و پژوهشگر موسیقی در سال 1327 به دنیا آمد. وی مدتی شاگرد محمد حسن عذاری بود و از سال ۱۳۵۱ از محضر علی اکبر شهنازی، نورعلی برومند و داریوش صفوت بهره‌مند شد


ایلنا: عطا جنگوگ در بیمارستان شهدای تجریش به دلیل خنریزی مغزی گذشت
به گزارش ایلنا،عطا جنگوگ هنرمند پیشکسوت چند روز گذشته دچار حمله مغزی شد و به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت،اما بعد از عمل جراحی به هوش نیامد و در بخش آی سی یو بستری شده است و سرانجام امروز در سن 62 سالگی در گذشت

عطا جنگوگ، نوازنده ایرانی تار و سه‌تار و پژوهشگر موسیقی در سال 1327 به دنیا آمد. وی مدتی شاگرد محمد حسن عذاری بود و از سال ۱۳۵۱ از محضر علی اکبر شهنازی، نورعلی برومند و داریوش صفوت بهره‌مند شد. حاصل همکاری وی با مرکز حفظ و اشاعه چندین کنسرت و تولید چند کاست و ساختن سرودهای انقلابی بود. همچنین در زمینه تولید موسیقی محلی با استفاده از سازهای سنتی فعال بوده است. وی در سال‌های اخیر به آموزش موسیقی در آموزشگاه موسیقی رود اشتغال داشته است.

پنجشنبه 2 اردیبهشت 1389 ساعت 10:27  
 نظرات    
 
امیر یاشار فیلا 15:45 پنجشنبه 10 بهمن 1392
0
 امیر یاشار فیلا

«پرسیدم: "آقای گلپا چی بزنم؟" گفت: "هر چی دوست داری بزن". گفتم: "سه‌گاه خوبه؟" گفت "خیلی عالیه". دوباره پرسیدم: "از چه نتی بزنم؟" گلپا با غرور خاصی پاسخ داد: "از هرجا دوست داری بزن". به‌هرحال هر خواننده محدوده‌ی صدایی خاصی دارد و معمولاً خوانندگان جای صدا‌یشان را به نوازنده می‌گویند؛ اما گلپا دست من را باز گذاشت. من هم با شیطنتِ جوانی که در آن سن داشتم، "چپ‌کوک" برای ایشان زدم که جای صدای خانم‌هاست و اجرایش برای یک خواننده‌ی مرد تقریباً ناممکن است. ته دلم هم با همان شیطنت خاص جوانی منتظر بودم ببینم گلپا چه می‌کند؟ گلپا زمزمه‌ای زیر لب کرد و بعد با ابتکار بسیار جالبی شروع به خواندنِ مثنویِ مخالفِ سه‌گاه کرد که دقیقاً جای صدای خواننده‌ی مرد قرار می‌گرفت؛ و این شعر بهادر یگانه را اجرا کرد: خدایی کن‌ ای مه گناهم ببخش / در آغوش هستی پناهم ببخش / به عشقم نگیری، به مرگم سپار / به اشکم نبخشی، به آهم ببخش / به موی سپیدم نظر کن به مهر / پس آنگه به بخت سیاهم ببخش. به‌قدری این آواز در منِ نوجوان اثر کرد که جادو شدم و از شیطنتی هم که کرده بودم، پشیمان شدم ...»

(بخشی از خاطره‌ای که میلاد کیایی، آهنگ‌ساز و نوازنده‌ی سنتور
در روزنامه‌ی «شرق» دیروز، نهم بهمن 92 نوشته است.)


امروز، دهم بهمن 1392، هشتادمین سالگرد زادروز استاد اکبر گلپایگانی («گلپا») است؛
استاد ِ نام‌دار و بی‌همتایی که چیرگی و کاربلدی ِ شگفت‌آورش در آواز ایرانی، باعث شد مردم از همان سال‌های میان‌سالی‌اش، او را «حنجره‌طلایی» بخوانند.

یزدان را هزاران بار سپاس، که در آغاز هشتادویکمین سال زندگی، استاد گلپا همچنان ـ بنام‌ایزد ـ تندرست و چالاک و سرحال و تردماغ هستند و به گفته‌ی خودشان، سرگرم انتقال آموخته‌ها و آزموده‌هایشان به چند شاگرد مستعدند؛ گویی آن‌گونه که خودشان در ترانه‌ی «موی سپید» خوانده‌اند، «عشق پادرمیانی کرده»، تا ایشان «احساس جوانی» کنند.

برای این استاد یگانه و دوست‌داشتنی، تندرستی و طول عمر آرزو می‌کنیم و به ایشان بابت همه‌ی خاطره‌های غنی و شیرینی که برای چند نسل از ایرانیان برجای گذاشته‌اند، سپاس می‌گوییم.
استاد! تولدتان مبارک!

روزنامه‌ی «شرق» در شماره‌ی دیروزش (نهم بهمن 92) گفت‌وگویی را که در یکی از واپسین روزهای پاییز امسال با استاد انجام داده، به بهانه‌ی سالگرد زادروز ایشان به چاپ رسانده است؛ که دوست‌داران می‌توانند در این نشانی این گفت‌وگوی خواندنی را بخوانند :

گفت‌وگوی استاد گلپا با روزنامه‌ی «شرق»

پیشنهاد می‌کنم حتماً این دو خاطره‌ی نوشتاری را هم که در همان روزنامه منتشر شده، بخوانید:

خاطره‌ای از میلاد کیایی درباره‌ی استاد گلپایگانی

خاطره‌ای از منصور نریمان درباره‌ی استاد گلپایگانی